سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 91 مهر 10 , ساعت 12:8 عصر

 

یادش به خیر دست دعایی که داشتم

تسبیح و جانماز و خدایی که داشتم

دل نه، کویر زخمی فریاد بود و عشق

یادش به خیر کرب و بلایی که داشتم

ای دل به یاد بخت سپیدی که داشتی

می پیچمت به شال عزایی که داشتم

دست مرا بگیر و بلندم کن ای غزل

یک لحظه باش جای عصایی که داشتم

ای آسمان دریچه ی نوری به من ببخش

امشب به یاد پنجره هایی که داشتم

این جاده ها کدام به آن خسته می رسند

مادر کجاست قبله نمایی که داشتم؟

دادم تو را به خسته ترین عابر زمین

مثل سمند نعل طلایی که داشتم 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ